www.smilehaa.orgجلسه محاكمهwww.smilehaa.orgcartpostaleto.ir

جلسه محاكمه عشق بود و عقل قاضی ، و عشق محكوم ...

به دلیل تبعید به دورترین نقطه مغز یعنی فراموشی ، قلب تقاضای عفو عشق را داشت ولی همه اعضا با او مخالف بودند قلب شروع كرد به طرفداری از عشق ، آهای چشم مگر تو نبودی كه هر روز آرزوی دیدن چهره زیبایش را داشتی ، ای گوش مگر تو نبودی كه در آرزوی شنیدن صدایش بودی وشما پاها كه همیشه رفتن به سویش بودید حالا چرا اینچنین با او مخالفید ؟

همه اعضا روی برگرداندند و به نشانه اعتراض جلسه را ترك كردند ، تنها عقل و قلب در جلسه ماندند

عقل گفت : دیدی قلب همه از عشق بی زارند ، ولی متحیرم با وجودی كه عشق بیشتر از همه تورا آزرده چرا هنوز از او حمایت میكنی ! ؟

قلب نالید و گفت : من با وجود عشق دیگر نخواهم بود و تنها تكه گوشتی هستم كه هر ثانیه كار ثانیه قبل را تكرار میكند و فقط با عشق میتوانم یك قلبی واقعی باشم .